مروری بر بودجه پیشنهادی ۱۴۰۰ آموزش و پرورش از دریچه ای دیگر
بهای تمام شده تحصیل دانش آموزان ایرانی از 5 تا57 میلیون
بودجه وزارت آموزش و پرورش در لایحه بودجه 1400 در قالب 25 ردیف و معادل 111 هزار و 106 میلیارد تومان است. همچون نکات مورد توجه به در بودجه پیشنهادی، سهم تخصیص یافته به بخش های مختلف همچون دانشگاه فرهنگیان و معاونت های آموزشی وزارت آموزش و پرورش است.
حجت اله بنیادی در گفتگو با ایسنا، با بیان اینکه آموزش و پرورش دارای ۴۲ برنامه مختلف است اظهار نمود: مهمترین آنها که بیشترین سهم را در بودجه دارند به ترتیب عبارتند از برنامه آموزش ابتدایی با ۴۰۵ میلیون و ۱۵۶ هزار و ۵۱۶ میلیون ریال، برنامه آموزش دوره اول متوسطه با ۲۶۴ میلیون و ۳۴۸ هزار و ۲۱۵ میلیون ریال و برنامه آموزش دوره دوم متوسطه نظری هم ۱۵۵ میلیون و ۴۳۱ هزار و ۵۴۷ میلیون ریال است.
بهای تمام شده تحصیل به ازای هر دانش آموز در دوره های مختلف
وی ادامه داد: بهای تمام شده به ازای هر دانش آموز دوره ابتدایی در مدارس شهری پنج میلیون و ۳۲۷ هزار تومان، عشایری پنج میلیون و ۳۸۴ هزار تومان و روستایی پنج میلیون و ۴۵۲ هزار تومان است. همینطور بهای تمام شده برای یک دانش آموز خرید خدمات در دوره های مختلف تحصیلی حدود دومیلیون و ۴۰۰ هزار تومان، برای یک دانش آموزان استثنایی ۲۲ میلیون و ۲۹۲ هزار تومان و برای یک دانش آموز مدارس خارج از کشور بین ۵۰ تا ۵۷ میلیون تومان است.
بنیادی افزود: همینطور در دوره اول متوسطه بهای تمام شده برای یک دانش آموز شهری ۷۴ میلیون ریال (هفت میلیون و ۴۰۰ هزار تومان) و یک دانش آموز روستایی یا عشایر ی حدود ۹۴ میلیون ریال (۹ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان) است. در دوره دوم متوسطه هم در شاخه نظری هر دانش آموزی شهری ۹۴ (۹ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان)، دانش آموز روستایی ۷۹ (هفت میلیون و ۹۰۰ هزار تومان) و دانش آموز عشایری ۸۱ میلیون ریال( هشت میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) سهم دارند.
سهم کمتر دانش آموز ابتدایی نسبت به دیگر دوره ها
این استاد دانشگاه فرهنگیان با اشاره به اینکه در دوره فنی و حرفه ای و کاردانش هم با اندکی تغییرات وضعیت همانند دوره های دیگر است و میانگین بهای تمام شده از ۷۸ تا ۱۰۰ میلیون ریال (هفت میلیون و ۸۰۰ تا ۱۰ میلیون تومان) در تغییر است اظهار داشت: سهم بسیار کمتر یک دانش آموز دوره ابتدایی نسبت به سایر دوره ها، نشانگر کم توجهی به دوره ابتدایی و نقض آشکار رویکردهای سند تحول درباره توجه به این دوره است.
وی تصریح کرد: تفاوت اندک میان بهای تمام شده برای برنامه آموزش یک دانش آموز در مناطق شهری، روستایی و عشایری هم از دیگر نکاتی است که نشان از برآوردهای نادقیق بهای تمام شده دارد. و قابل تأمل تر از همه بهای ۲۴ میلیون ریالی دانش آموزان خرید خدمات آموزشی است. این که با چه الگوی محاسباتی بهای تمام شده برای یک خدمات یکسان و با کیفیتی عادلانه در یک کشور و حتی در یک شهرستان تفاوت سه برابری دارد، احتیاج به توضیح متولیان مربوط دارد.
بهای تمام شده برای آموزش یک دانشجو معلم
ساختار ناصحیح سنتی بودجه ریزی آموزش و پرورش
بنیادی نگاهی به بهای تمام شده برای آموزش یک دانشجو معلم داشت و اظهار داشت: این آمار، ابعادی دیگری از ساختار ناصحیح سنتی بودجه ریزی آموزش و پرورش را آشکارمی کند. کل سهم هر دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان از بودجه عمومی دولت ۹۸.۷۱ میلیون ریال( ۹ میلیون و ۸۷۱ هزار تومان) و بهای تمام شده برای آموزش هر دانشجو معلم در دوره کارشناسی (چهار ساله) ۸۸.۳۷ میلیون ریال( ۸ میلیون و ۸۳۷ هزار تومان ) است.
وی افزود: مقایسه این دو عدد با سرانه بیشتر از ۱۰ میلیون تومانی یک دانش آموز در دوره متوسطه دوم، از آن حکایت می کند که در نظام بودجه ریزی، معلم و تربیت و تأمین معلم با جایگاه و نقش ضروری خود فاصله بسیاری دارند و سهم هر دانشجو معلم از بودجه دولت( بودجه عمومی کشور) حتی از یک دانش آموز هم کمتر است.
این پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش در پاسخ به اینکه وضعیت دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان نسبت به دانشجویان سایر دانشگاه ها چگونه است؟ اظهار نمود: در دانشگاه خوارزمی( تربیت معلم تهران) هر دانشجوی دوره کارشناسی فقط در بخش آموزش ۲۰ میلیون تومان و در بخش رفاهی هم بیشتر از سه میلیون تومان از اعتبارات دولتی سهم دارد. هر دانشجو فقط برای برنامه آموزش در دانشگاه کاشان ۱۶، دسمنان ۱۵، دانشگاه اراک ۱۵، مرکز آموزش عالی محلات ۱۵، دانشگاه حکیم سبزواری( تربیت معلم سبزوار) ۱۳، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان ۱۳.۶، دانشگاه خواجه نصیر ۲۵.۷، دانشگاه دامغان ۱۵.۳، تفرش ۱۶.۳ میلیون تومان و... از اعتبارات دولتی سهم دارند.
بنیادی افزود: سهم سرانه هر دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان نسبت به دانشگاه شهید رجایی که از نظر مأموریت و همه شرایط یکسان هستند هم قابل توجه است. هر دانشجوی دانشگاه شهید رجایی از اعتبارات دولتی بیشتر از ۱۵ میلیون تومان سهم و هر دانشجوی دانشگاه فرهنگیان کمتر از ۱۰ میلیون تومان از اعتبارات دولتی سهم دارد.
وقتی سهم دانشگاه خوارزمی در بودجه بیشتر از دانشگاه فرهنگیان است
وی افزود: در مورد این اعداد و سهم کمتر از نصف یک دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان نسبت به یک دانشجوی دانشگاه خوارزمی تنها نکته ای که می توان گفت این است که مدیران بودجه ای کشور در فهرست تخصیص بودجه، مأموریت و نام این دو دانشگاه را با یکدیگر جابجا ثبت کرده اند و به جای اولویت دادن به دانشگاه تربیت معلم کنونی، به روال ۱۰ سال قبل اعتبارات تربیت معلم را به دانشگاه تربیت معلم گذشته (خوارزمی) تخصیص می دهند.
این استاد دانشگاه فرهنگیان درباره ریشه این تفاوت ها اظهار داشت: در لایجه بودجه ۱۳۹۹ تعداد دانشجویان دانشگاه فرهنگیان ۸۱۱۴۶ نفر و درآمد اختصاصی آن ۱۰۴۵ میلیارد تومان است. همینطور تعداد دانشجویان دانشگاه شهید رجایی ۶۷۴۰ و در آمد اختصاصی آن ۱۵ میلیارد تومان است. تعداد دانشجویان دانشگاه فرهنگیان حدود ۱۲ برابر دانشجویان دانشگاه شهید رجایی، ولی در آمد اختصاصی دانشگاه فرهنگیان حدود ۷۰ برابر در آمد اختصاصی دانشگاه شهید رجایی است.
بنیادی افزود: براین اساس هر پردیس دانشگاه فرهنگیان با میانگین ۱۶ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان به تنهایی در آمد اختصاصی بیشتر از کل دانشگاه شهید رجایی که ۱۵ میلیارد تومان است کسب می کند. همینطور در آمد اختصاصی سرانه هر دانشجوی دانشگاه فرهنگیان ۱۲ میلیون و ۸۷۰ هزار تومان و در دانشگاه شهید رجایی ۲ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است که دارای نسبت تقریبی ۶ به ۱ هستند.
کسر غیر قانونی ۴۵ درصد از حقوق دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان
این پژوهشگر حوزه آموزش و پرورش با اشاره به اینکه با عنایت به این که این دو دانشگاه از نظر ماهیت و فلسفه وجودی، دارای مأموریت تربیت معلم و دبیر در چارچوب قانون متعهدین خدمت هستند، این میزان تفاوت در کل در آمد اختصاصی کل و در آمد اختصاصی سرانه منطقی نیست اظهار نمود: ازطرفی دانشگاه شهید رجایی دارای رشته های فنی و مهندسی و امکانات و تجهیزات کارگاهی است و امکان بالقوه کسب در آمد اختصاصی آن به مراتب بیشتر از دانشگاه فرهنگیان است، بر این مبنا این میزان تفاوت بیشتر غیر منطقی و غیر قابل توجیه می شود که به نظر می آید دلیل اصلی آن کسر غیر قانونی ۴۵ درصد از حقوق دانشجو معلمان در دانشگاه فرهنگیان است که در دانشگاه شهید رجایی صورت نمی گیرد.
بنیادی افزود: بنابراین یکی از نکاتی که در بررسی و تصویب لایحه باید مورد توجه مجلس شورای اسلامی قرار گیرد، استنادات قانونی و چرایی کسر ۴۵ درصد و کسب درآمد اختصاصی از این طریق در دانشگاه فرهنگیان است. توجه به این نکته هم حائز اهمیت می باشد که در آمد اختصاصی دانشگاه فرهنگیان بیشترین درآمد اختصاصی در وزارت آموزش و پرورش و دانشگاه های تابع وزرات علوم است.
کسر ۴۵ درصدی از حقوق دانشجومعلمان، در ردیف درآمدهای اختصاصی دانشگاه
وی افزود: یعنی این دانشگاه هایی مثل دانشگاه تهران، شریف، خواجه نصیر، صنعتی اصفهان و…. با همه تجهیزات فنی و مهندسی و کارگاهها و پروژه های علمی و تحقیقاتی که هر یک امکان درآمد زایی بالایی ایجاد می کنند، به اندازه دانشگاه فرهنگیان درآمد اختصاصی ندارند. دانشگاه تهران ۳۷۰ میلیارد تومان و دانشگاه شریف هم ۱۵۹ میلیارد تومان در بودجه ۱۴۰۰ درآمد اختصاصی پیشبینی کرده اند. تنها پاسخی که به این همه تفاوت و ناعدالتی می توان داد این است که در دانشگاه فرهنگیان به شکل ناعادلانه، ناصحیح و مغایر با قانون نسبت به کسر درصد ثابتی( ۲۵ تا ۴۵ درصد) از حقوق دانشجو معلمان اقدام می شود و بعنوان درآمد اختصاصی در بودجه آورده می شود.
این استاد دانشگاه فرهنگیان با اشاره به اینکه نکته مهم این که تصویب چنین بودجه ای در مجلس به معنای صحه گذاری مجلس بر یک رویه غیر عادلانه و ناصحیح است اظهار داشت: بنابراین به نظر می آید زمان بررسی لایحه بودجه بهترین زمان برای رفع ناعدالتی و کم توجهی به تربیت معلم کشور است. راهکار پیشنهادی این کار هم چندان پیچیده نیست، تنها کافی است در لایحه بودجه اعتبار هزینه عمومی کل دانشگاه های کشور بر اساس بهای تمام شده عادلانه و منصفانه و متناسب با اهمیت و جایگاه هر دانشگاه در امور حاکمیتی و نیاز کشور باز توزیع شود.
وی تصریح کرد: در مجموع آنچه که احتیاج به پاسخگویی شفاف دارد این است که بر اساس کدام سند و کدام سیاست های کلان و با کدام روش تحلیل هزینه، بهای تمام شده برای آموزش که هزینه یک دانش آموز مدارس خارج از کشور ۵۷ میلون تومان و برای یک دانشجو معلم دانشگاه فرهنگیان کمتر از ۱۰ میلیون تومان و برای یک دانشجوی دانشگاه عمومی بیشتر از ۲۷ میلیون تومان تعیین شده است؟.
بنیادی افزود: آیا اجرای سند تحول و نقشه جامع علمی کشور را در جایی غیر از بودجه که اعتبارت تخصیص یافته به هر بخش باید بر اساس جایگاه و نقش راهبردی آن بخش می توان جستجو کرد؟ به نظر می آید باوجود تأکیداتی که مقام معظم رهبری در مورد اهمیت و جایگاه تربیت معلم داشته اند، خلاءهای قانونی زیادی در این حوزه وجود دارد، که بودجه ناصحیح و ناعادلانه دانشگاه تربیت معلم کشور یکی از نتایج این خلاء قانونی می باشد.
این مطلب مدیریت آموزش برایتان مفید بود؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب